رادمنش | شهرآرانیوز؛ حسن عمید تَرکه مردی بلندهمت بود که تا آخرین روزهای عمرش و چیزی حدود نیم قرن روی فرهنگ لغات فارسی اش، که به «فرهنگ فارسی عمید» معروف است، کار کرد. او را نخستین فرهنگ نویس به شیوه امروزی دانستهاند که نخستین فرهنگش را با عنوان «فرهنگ نو» سال ۱۳۰۸ در مشهد منتشر کرد.
محمدرضا شفیعی کدکنی میگوید نخستین فرهنگی که با آن سروکار داشته جلد اول فرهنگ عمید بوده که سال ۱۳۱۸ چاپ شده بوده است. او فرهنگ فارسی عمید را مقدم بر همه فرهنگها و فرهنگ نویسان، ازجمله محمد معین، دانسته است.
حسن انوری، که بزرگترین و شاخصترین فرهنگ لغت فارسی، یعنی «فرهنگ بزرگ سخن»، به سرپرستی او به انجام رسیده، درباره عمید گفته است: «عمید یکی از کسانی است که در تاریخ فرهنگ نگاری ایران سهم عمده دارد و یک تنه، در روزگاری که وسایل خیلی اندک بود، توانسته فرهنگش را روزبه روز روزآمدتر بکند و به چاپ برساند. فرهنگ عمید در دورهای از تاریخ ایران پربسامدترین فرهنگ زبان فارسی بوده است.»
حسن عمید سال ۱۲۸۱ در مشهد زاده شد. تحصیلات را در همین شهر به پایان رساند، ولی گویا به اجبار به تهران کوچ کرد. عمید، پیش از رفتن به تهران، در مشهد، علاوه بر فرهنگ نویسی و نویسندگی، به روزنامه نگاری هم مشغول بود و سردبیری سالنامه «خراسان» و روزنامه «توس» را به عهده داشت. ظاهرا، در زمان اشغال مشهد به دست روسها (۱۳۲۰-۱۳۲۴)، او که روزنامه نگاری فعال بود مقالاتی تند نوشت که به تبعیدش به تهران منجر شد، شهری که باقی عمرش را در آن گذراند.
«بر خرابههای تخت جمشید» و «نیکوکاران»، که به ترتیب در سالهای ۱۳۱۰ و ۱۳۱۵ منتشر شدند، از آثاری هستند که عمید در مشهد و پیش از تبعید به تهران نوشت. اما کار اصلی و ماندگار و مهم او همان فرهنگ فارسی است که تا آخرین روزهای عمر به آن مشغول بود.
عمید، پس از رفتن به تهران، تمام توش وتوان خود را در کار فرهنگ نویسی گذاشت و از کارهای روزنامه نگارانه فاصله گرفت، تا درنهایت سال ۱۳۳۲ نسخه دوجلدی «فرهنگ فارسی عمید» را در انتشارات «ابن سینا» منتشر کرد.
اما او دست از کار فرهنگ نویسی نکشید و مدام در حال به روز کردن و ویرایش فرهنگ خود بود. فرهنگی که آن را پرفروشترین فرهنگ زبان فارسی میدانند. بهروز صفرزاده، فرهنگ نویس، پژوهشگر حوزه فرهنگ نویسی و ویرایش، درباره کار عمید گفته است:
«فرهنگ عمید پرتیراژترین فرهنگ زبان فارسی است؛ یعنی، اگر تعداد تیراژ کل چاپهای این کتاب را روی هم جمع کنید، قطعا هیچ کدام از فرهنگهای فارسی به پای آن نمیرسد. فرهنگ نویسی کاری بسیار دشوار است که بهتر است به صورت گروهی انجام شود، اما فرهنگ نویسان ما کاری به این سنگینی را انفرادی انجام میدادند، سنتی که تا دوره معاصر هم ادامه داشته است.
یکی از فرهنگ نویسان منفرد روزگار ما مرحوم حسن عمید است. ایشان موفقترین و مردمیترین فرهنگ نویس منفرد در زبان فارسی است. او دائم در حال ویرایش کارش بود و این نشانه حرفهای بودن او بود. کسی که کارش را از یک جلد کوچک شروع کند و بعد آن را وسیعتر و چندجلدی کند یک فرهنگ نویس حرفهای است.»
«فرهنگ فارسی عمید» تا پیش از انقلاب و در زمان زنده بودن عمید، به سه صورتِ جیبی، یک جلدی و دوجلدی منتشر میشد. پرفروش بودن این اثر ناشران را وسوسه میکرد که دنبال حق انتشار آن باشند. پس از انتشارات «ابن سینا»، چند نوبت، برادران علمی این کتاب را در انتشارات «جاویدان» چاپ میکردند، تا اینکه در سال ۱۳۵۶ عبدالرحیم جعفری، مدیر و مؤسس انتشارات بزرگ و نامدار «امیرکبیر»، دست روی این فرهنگ گذاشت.
جعفری در کتاب خاطراتش، «در جست وجوی صبح»، اشاره میکند که از آغاز در انتشار این فرهنگ با نشر «ابن سینا» همکاری و شراکتی داشته، تا آنکه برادران علمی حق انتشار این اثر را میگیرند، آن هم با روشی که به باور او «جوانمردانه» نبوده است. بنابراین، علاوه بر ارزش فرهنگ عمید و فروش بالای آن، تلافی جویی هم انگیزهای میشود که عبدالرحیم جعفری برای دریافت حق انتشار این کتاب بیشترین رقم در تاریخ نشر ایران را به حسن عمید بدهد.
البته نارضایتی حسن عمید از کار با انتشارات «جاویدان» هم در تصمیم او بی تأثیر نبوده است: عمید گلایه داشته که مدیران این نشر هم در به روز کردن فرهنگ و حروف چینی دوباره آن کاهلی میورزند و هم در دادن حق التألیف بدعهدی میکنند و زحماتی بر او روا میدارند، چندان که گاه مجبور میشود برای گرفتن حق التألیف بارها تلفن کند یا از خانه اش در نارمک به کوچه خدابنده لوها در خیابان ناصرخسرو برود تا پس از کلی سردواندن پولی به او بدهند.
جعفری در خاطراتش نوشته است: «تصمیم گرفتم یک ریسک بزرگ دیگر در عالم چاپ و نشر و به تلافی ناجوانمردیهای این تنگ نظران فامیلی بکنم.» او به شعبه سبزه میدان بانک تهران میرود و درخواست یک میلیون تومان وام میکند که با آن موافقت میشود: «پس از موافقت بانک با پرداخت یک میلیون تومان، ۱۰ دسته اسکناس هزارتومانی (هر دسته یک صدهزار تومان) گرفتم و در کیف سامسونایت رایج مدیران در آن زمان چیدم و با قرار قبلی به دیدن آقای عمید رفتم.
مرحوم عمید قامتی بلند و نسبتا لاغر، صورتی کشیده و ابروانی پرپشت و موهای فلفل نمکی داشت. عینک دودی کم رنگ به چشم میزد و با لهجه خراسانی صحبت میکرد. [..]آن روز، پیرمرد همچنان مشغول تصحیح مطبعی کتابش بود و روی زمین نشسته بود.
[..]حرفم را به آنجا کشاندم که زمینی در تهران پارس دیدهام که میخواهم برای خرید آن بروم. بهای آن یک میلیون تومان است، ولی با خودم فکر کردم که اول به شما مراجعه کنم، شاید با پیشنهاد من موافقت کنید و تجدیدچاپ و حق تألیف فرهنگ خودتان را به من واگذار کنید. [..]مرحوم عمید همین طور سرش پایین و مشغول تصحیح بود. پس از لحظاتی، سر بلند کرد و گفت: 'یعنی بالأخره شما میخواهید امتیاز فرهنگ مرا بگیرید؟ '»
همان روز و در همان خانه عمید، قراردادی تنظیم میشود که براساس آن نویسنده امتیاز دائم چاپ و نشر کلیه فرهنگهای خود در اشکال مختلف را در مقابل یک میلیون تومان به عبدالرحیم جعفری واگذار میکند. از این مبلغ، نهصدهزار تومان آن نقد و بقیه پس از تنظیم سند رسمی در محضر به عمید پرداخت میشود.
آن طور که جعفری نوشته است، در سال ۱۳۵۶ یک میلیون تومان معادل ۱۵۰هزار دلار بوده است، رقمی که، اگر بخواهیم به دلار امروز -در حدود ۱۰۰هزار تومان- تبدیلش کنیم، ۱۵ میلیارد تومان میشود.
اما برادران علمی هم بیکار نمینشینند، و کار را حتی به دفتر شاهپور غلامرضا، برادر محمدرضا پهلوی، میکشانند. شاهپور غلامرضا، جعفری را به دفترش دعوت میکند و از او میخواهد حق انتشار فرهنگها را به نشر «جاویدان» بازگرداند. اما جعفری، چون حق چاپ و نشر این کتاب را حیثیتی میدانسته، نمیخواسته -به قول خودش- از میدان به در برود: «در عین ترس، مصمم شدم به هر قیمت شده زیر بار این تهدیدها نروم.»
باری، پس از سه ماه سر دواندن جعفری و آغاز سال ۱۳۵۷ و بالاگرفتن ماجرای انقلاب در ایران، مسئله به حاشیه میرود و حق انتشار کتاب دست «امیرکبیر» میماند، تا پس از انقلاب که این انتشارات مصادره میشود. مصادره این نشر در سرنوشت فرهنگ فارسی عمید هم بی تأثیر نبود.
فرهاد قربان زاده، فرهنگ نویس، در این باره میگوید: «حسن عمید در مقدمه فرهنگ یک جلدی خودش نکته مهمی را متذکر شده است؛ این مقدمه را در سال ۱۳۵۸ و چند ماه پیش از فوت نوشته است.
نوشته: 'من فرهنگی ۱۰جلدی تألیف کردهام و این فرهنگ ۱۰جلدی شامل لغت و اَعلام به همراه شاهد است و برگهها و فیشهای آن را به انتشارات 'امیرکبیر' واگذار کردهام که این انتشارات در حال حروف نگاری و آماده سازی آن است. ' [اما]مدت کوتاهی پس از نوشته شدن این مقدمه، مرحوم فوت میکند و انتشارات 'امیرکبیر' هم مصادره میشود و معلوم نیست چه بر سر فیشهای این کتاب آمده است.»
به هرحال، پنج سال پس از درگذشت حسن عمید، در سال ۱۳۶۳، انتشارات «امیرکبیر» نسخهای سه جلدی از فرهنگ او منتشر کرد که برخی گمان میکنند ممکن است با استفاده از همان فیشها تدوین شده باشد.
سالها بعد، فرهاد قربان زاده و همکاران که تصمیم گرفته بودند ویرایشی تازه از فرهنگ فارسی عمید به دست دهند، سال ۱۳۸۷، کار خود را آغاز کردند که نتیجه آن سال ۱۳۸۹ در انتشارات «اشجع» منتشر شد. این نخستین فرهنگی بود که همراه با نسخه کاغذی آن لوح فشرده اش هم منتشر شد که میشد آن را روی رایانه نصب کرد. سایت «واژه یاب» نیز به صورت قانونی و رسمی، به رایگان، این فرهنگ را در اختیار عموم قرار داده است.
آخرین تصویر از حسن عمید، احتمالا، همان است که عبدالرحیم جعفری در خاطراتش به دست داده است، تصویری کلاسیک از مردی که نیم قرن روی فرهنگ نویسی کار کرد: «پیرمرد روی زمین نشسته بود و با عینک ذره بینی مشغول تصحیح و غلط گیری [فرهنگ خودش]بود.»
* در نوشتن این مطلب، از سخنرانیهای «شب حسن عمید» (از شبهای «بخارا») استفاده شده است.